محل تبلیغات شما

رهـایی



دعاهای دفع بلا هنگام کار و مسافرت را بخوانید

بروز مشکل و تنگنا در زندگی برای بسیاری از ما تاکنون اتفاق افتاده است و هریک از ما برای رفع آن راهکاری را دنبال می کنیم.در آموزه های دینی برای هر امری توجه به ماوراء و استمداد از ذات یکتای باری تعالی توصیه شده است

دفع بلا

دعای دفع بلا از پیامبر (ص)

رسول خدا (ص) فرمود:هرکه این دعا را در هر صبح و شام بخواند، حق تعالی‏ چهار فرشته بر او بگمارد که او را از پیش ‏رو و پشت سر و جانب راست و طرف چپ حفظ کنند و در امان خدای عزوجل باشد و اگر آفریدگان از جنّ و انس بکوشند که بر او زیانی برسانند توفیق نیابند و آن دعا این است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ خَیْرِ الاْسْماءِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الاْرْضِ وَ السَّمآءِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ سَمُّ وَلا دآءٌ بِسْمِ اللَّهِ اَصْبَحْتُ وَ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ بِسْمِ اللَّهِ عَلی قَلْبی وَ نَفْسی بِسْمِ اللَّهِ عَلی دینی وَ عَقْلی بِسْمِ اللَّهِ عَلی اَهْلی وَ مالی بِسْمِ اللَّهِ عَلی ما اَعْطانی رَبّی بِسْمِ اللَّهِ الَّذی لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی الاْرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللَّهُ اَللَّهُ رَبّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَرُ وَ اَعَزُّ وَ اَجَلُّ مِمّا اَخافُ وَ اَحْذَرُ عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤُکَ وَلا اِلهَ غَیْرُکَ اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسی وَ منْ شَرِّ کُلِّ سُلْطانٍ شَدیدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مِنْ شَرِّ قَضآءِ السّوُءِ وَ مِنْ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ اَنْتَ عَلی کُلِّشَیْءٍ حَفیظٌ اِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصّالِحینَ فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ»

از رسول خدا (ص) روایت شده است که هر که در صبح هفت مرتبه بخواند این دعای دفع بلا را در آن روز از بلاها محفوظ باشد .

فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ‏. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»

در خبر است از حضرت رسول اکرم (ص):هر کس با ایمان سه آیه از اول سوره مبارکه انعام را در صبح با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند حق سبحانه و تعالی هفتاد هزار ملک موکل کند که آن را از بلیات نگاه دارند و بنویسند برای او مثل اعمال هفتاد هزار ملک .

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِم یَعْدِلُونَ. هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ. وَهُوَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَفِی الأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهرَکُمْ وَیَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ»

حضرت امیرالمومنین علی (ع) روایت می کند:حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند:هر کس با ایمان که به سفر رود و با او عصایی باشید از چوب بادام تلخ و آیه 22 سوره قصص

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ»

را با این آیات (آیات 26 الی 28 سوره قصص) با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ. قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَی أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ. قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَی مَا نَقُولُ وَکِیلٌ»

در آن سفر از شر درندگان و از شر حیوانات زهرناک و از شر محفوظ ماند و هفتاد فرشته او را محافظت کنند تا به خانه خود برگردد و از شر شیطان در آن سفر دور باشد

دعای دفع بلا از امام علی (ع)

از امام علی (ع) نقل شده است که فرموده اند:هر کس در هنگامه ظهر 4 رکعت نماز به جای آورد و در هر رکعت سوره حمد و آیة الکرسی را بخواند خداوند او و خانواده و مال و دین و دنیای او را ایمن می سازد.

دعای دفع بلا بر روی ذوالفقار

جناب سلمان می فرماید روی شمشیر مولا علی (ع) یازده کلمه دیدم که نوشته شده است هرکسی بعد از نماز صبح این 11 کلمه را بگوید خودش، خانواده اش و فرزندانش در حفظ و امنیت الهی بوده و همیشه در سفر و حضر و در خواب و بیداری از بلایا محفوظ هستند

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا عَالِماً بِکُلِّ خَفِیَّةٍ یَا مَنِ‏ السَّمَاءُ بِقُدْرَتِهِ‏ مَبْنِیَّةٌ یَا مَنِ‏ الْأَرْضُ‏ بِقُدْرَتِهِ‏ مَدْحِیَّةٌ یَا مَنِ‏ الشَّمْسُ‏ وَ الْقَمَرُ بِنُورِ جَلَالِهِ مُضِیئَةٌ یَا مَنِ الْبِحَارُ بِقُدْرَتِهِ مَجْرِیَّةٌ یَا مُنْجِیَ یُوسُفَ مِنْ رِقِّ الْعُبُودِیَّةِ یَا مَنْ یَصْرِفُ کُلَّ نَقِمَةٍ وَ بَلِیَّةٍ یَا مَنْ حَوَائِجُ السَّائِلِینَ عِنْدَهُ مَقْضِیَّةٌ یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ حَاجِبٌ یُغْشَی وَ لَا وَزِیرٌ یُرْشَی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْفَظْنِی فِی سَفَرِی وَ حَضَرِی وَ لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ یَقَظَتِی وَ مَنَامِی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ»

دفع بلا

دعای دفع بلا و دعای دفع شر دشمن

دعای دفع بلا با تسبیحات امیرالمومنین (ع)

کیفیت تسبیحات امام علی (ع)

10 بار سبحان الله، 10 بار الحمدلله، 10 بار الله اکبر، 10 بار لا اله الا الله بعد از هر نماز

امام علی (ع) به براء بن عازب فرمودند:آیا کاری به تو یاد دهم که چون آن را انجام دهی، از اولیای خدا خواهی بود؟ فرمود بله. حضرت تسبیحات فوق را به او آموزش داداند و سپس فرمودند:هر کس این تسبیحات را بعد از هر نماز بخواند خدا هزار بلای دنیوی را از او دور می کند، که آسان ترین آن بازگشت از دین است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده می کند که یکی از آن منزلت ها مجاورت رسول خدا (ص) است

دعای امام سجاد (ع) برای دفع بلا

بسم الله الرحمن الرحیم. اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّی مِنْ بَلَائِکَ، فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَةِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لاَ یَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ ، وَ أَخِّرْ عَنّی مَا قَدَّمْتَ فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ ، وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»

دعای دفع بلا از امام صادق (ع)

از حضرت صادق (ع) روایت شده است که هر که در صبح سه مرتبه این دعای دفع بلا را بخواند تا شام به او بلایی نرسد و اگر در شام بگوید تا صبح به او بلایی نرسد

بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»

از حضرت امام جعفر صادق (ع) منقول است:هر کس با ایمان سوره مبارکه قریش را هر روز هفت بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند از بلاهاو آفات محفوظ باشد.

دعای دفع بلا از امام کاظم (ع)

امام کاظم (ع) فرموده اند:هر کس در کودکی به سه بار خواندن سوره های فلق و ناس و صد بار خواندن سوره توحید و اگر نتوانست به 50 بار خواندن آن پایبند باشد خداوند او را تا زمانی که به سن جوانی برسد و به آن برنامه پایبند باشد از لغزش های کوچک یا بیماری های کودکانه و تشنگی و فساد معده و خونریزی نگه دارد و اگر در جوانی نیز به آن برنامه پایبند بماند و یا او را پایبند کنند تا به هنگام مرگ ایمن باشد

حضرت امام موسی کاظم (ع) فرموده اند:وقتی از نماز شام (عشا) فارغ شدی از جای خود حرکت مکن و با کسی سخن مگو تا صد مرتبه بگویی

بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»

هم چنین صد مرتبه بعد از نماز صبح بگو به درستی که هر کس در این دو وقت این دعا را بخواند حق تعالی صد نوع بلا را از او دفع می کند که کمترین آن ها خوره و پیسی و شر شیطان و پادشاهان می باشد.

دعای دفع بلا از امام رضا (ع)

از امام ر ضا (ع) روایت شده است :هر گاه خواستی کالای خود را در حفظ و حراست بداری، آیة الکرسی بخوان و بنویس و آن را در وسط کالا قرار بده و نیز بنویس

وَجَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ ‏لایُبْصِرُونَ»، لا ضَیْعَةَ عَلی ما حَفِظَهُ اللَّهُ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لاإِلهَ إِلّا هُوَ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ، وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ»

(پس اگر چنین کنی) آن را در حفظ و حراست قرار داده ‏ای اگر خدا بخواهد و به ‏آن به اذن و فرمان پروردگار بدی نرسد.

علیّ بن اسباط از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که فرمودند:هر گاه از منزل برای سفر، یا برای کاری در بیرون منزل خارج شدی، بگو

بِسْمِ اللَّهِ، امَنْتُ بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ، ما شآءَ اللَّهُ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ»

پس شیاطین با او ملاقات می ‏کنند، فرشتگان بر صورت آنان می ‏زنند و می گویند:راه نفوذی بر شما نگذاشته است؛ او که بسم اللَّه» گفته، ایمان به خدا را اظهار کرده، توکّل بر او نموده و گفته است:ما شآءَ اللَّهُ، لاقُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ»

امام رضا (ع) به بیان برخی اذکار اشاره می فرمایند که از آن جمله ذکری کوتاه است که به رفع تنگنای زندگی و دفع بلایا کمک می کند. ایشان می فرمایند:هرکس بگوید لاحول و لا قوة الا بالله» خداوند 99 بلا را از وی دفع می کند که آسان تر آن خفگی و نفس تنگی است.

دعای دفع بلا از سلمان فارسی

از سلمان فارسی روایت شده است که هر بنده که داخل صبح شود بگوید سه مرتبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً طَیِّباً مُبَارَکاً فِیهِ»

حق تعالی هفتاد نوع بلا از او رفع کند که کمتر آنها اندوه باشد

دعای دفع بلا با ختم سوره حمد

جهت دفع بلا و دشمن و نیل به مقاصد از روز شنبه به این ترتیب شروع کنید :شنبه 70 بار، یکشنبه 60 بار، دوشنبه 50 بار، سه شنبه 40 بار، چهارشنبه 30 بار، پنج شنبه 20 بار و روز جمعه 10 بار سوره حمد را بخواند انشاء الله به مقصد می رسد. خواندن آن بعد از نماز ها بهتر است.

دعای دفع بلا بعد از نمازهای یومیه

در مصباح کفعمی آمده که بعد از نمازها سه مرتبه بگو

اُعیذُ نَفْسی وَ دینی وَ اَهْلی وَ مالی وَ وَلَدی وَ اِخْوانی فی دینی وَ ما رَزَقَنی رَبّی وَ خَواتیمَ عَمَلی وَ مَنْ یَعْنینی اَمْرُهُ بِاللّهِ الْواحِدِ الاْحَدِ الصَّمَدِ الَّذی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ وَ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ اِذا وَقَبَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ وَ بِرَبِّ النّاسِ مَلِکِ النّاسِ اِلهِ النّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ»

دعای دفع بلا هنگام سفر

هر کس با ایمان در وقت رفتن به سفر آیات زیر را در خانه خود با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و سه بار بخواند اهل و عیال و مال او همه صحیح و سالم از بلیات مانند تا آن گاه که مراجعت کند.

آیات 20 الی 22 سوره بروج

وَاللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ. بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ. فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ»


حضرت فاطمه زهرا (س) در روز ۲۰ جمادی الثانی سال پنجم پس از بعثت در مکه مکرمه به دنیا آمد و ۱۳ جمادی الاولی (به روایتی) یا سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری، و در سن ۱۸ سالگی در مدینه منوره به شهادت رسید.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یا فاطِمَةَ اَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللّهِ

زندگی‌نامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
 
 یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ، وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَتَى [أَتَانَا] بِهِ وَصِیُّهُ، فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا، لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلایَتِكِ.

السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ،

السَّلامُ عَلَیْكِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَةُ اَّكِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَیْكِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ،

أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ، وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ، كَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلائِكَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ، سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ، مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً.

زندگی‌نامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
*****

به گزارش گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر گرامی حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه کبری (س) دختر خویلد، همسر مکرمه حضرت امام علی (ع) و مادر ارجمند حضرت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و حضرت زینب کبری (س) است.
پدر بزرگوارش خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند، و مادرش خدیجه، از ن بزرگ، شریف و ثروتمند قریش، و نخستین بانویی بود که به اسلام گروید و تمامی ثروت و دارایی خود را برای خدمت به اسلام و مسلمانان صرف کرد. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود، تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد.

ولادت، اسامی و القاب

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز ۲۰ جمادی الثانی سال پنجم پس از بعثت در مکه مکرمه، چشم به جهان گشود.
در مورد تاریخ ولادت آن حضرت (س) اختلاف وجود دارد. تاریخ ولادت ایشان در بیشتر منابع اهل سنت، ۵ سال پیش از بعثت و در زمانی که قریش مشغول مرمت خانه کعبه بودند، در برخی سال دوم بعثت و در بیشتر منابع شیعی، ۵ سال پس از بعثت پیامبر اسلام (ص) ذکر شده است.

زندگی‌نامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

مطابق با برخی روایات رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (س) فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار کن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خدیجه روان شد و همان شب نطفه پاک فاطمه منعقد گردید.
در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خلیفه خدا در زمین باشند.
پیامبر اکرم (ص)، نام فرزند عزیز خود را فاطمه گذاشتند که در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از آن حضرت (س) آمده است:
إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة»
خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آن‌ها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده، به این دلیل او فاطمه نامیده شده است.»
در جایی دیگر، دلیل نامگذاری ایشان به نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.
اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره مبارکه کوثر (إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ) را به حضرت فاطمه (س) تطبیق نموده‌اند و ایشان را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر نموده‌اند.
حضرت فاطمه (س) یکی از پنج بانوی قدسی جهان به شمار می‌رود و جایگاه بسیار رفیعی در دین اسلام دارد. آن حضرت (س) سومین معصوم، و همچنین دختر معصوم، همسر معصوم و مادر معصوم، و دارای ویژگی‌های ممتاز متعددی است. طبق روایات، آن حضرت (ع) عصمت کبرای الهی می‌باشد.
۱۲ امام بزرگوار شیعه (ع) از نسل حضرت فاطمه زهرا (س) هستند. سوره و آیاتی از قرآن کریم مانند سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت (س) و همسر و فرزندانش نازل گردیده است و دوستی و دشمنی با ایشان، به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر (ص) است.
حضرت فاطمه سلام الله علی‌ها در دین اسلام جایگاه بسیاری رفیعی دارد و به ویژگی‌های متعددی ممتاز است. آن حضرت (س)، معصومه است و ۱۲ امام شیعه از نسل آن حضرت هستند. سوره و آیاتی از قرآن همچون سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت و همسر و فرزندانش نازل گردیده و دوستی و دشمنی با آن حضرت به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است.
همچنین مطابق با روایتی از پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت (س) سیدة نساء العالمین (به معنای بزرگ بانوی ن جهانیان) است.
رسول خدا (ص) فرمود: ابنَتی فاطمةُ فإنّها سیّدةُ نِساءِ العالَمینَ مِن الأوّلِینَ و الآخِرِینَ» (دخترم فاطمه بزرگ بانوی ن جهانیان است.)
مشهورترین لقب حضرت فاطمه (س)، زهرا» به معنی درخشنده و روشن، و از دیگر القاب ایشان، صدیقه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، مبارکه و بتول است.
کنیه مشهور ایشان اُمّ ابی‌ها (به معنای مادر پدرش)، و اُمّ الحسن، اُمّ الحسین، اُمّ المحسن، اُمّ الائمه، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم و اُمّ‌الأسماء از دیگر کنیه‌های ایشان می‌باشد.
ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کرده است که؛ فاطمه (س) را ۹ نام است نزد حق تعالی: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدّثه و زهراء. پس حضرت فرمود که آیا می‌دانی تفسیر فاطمه چیست؟ و فرمود: فُطِمَتْ مِنَ الشَّر؛ یعنی بریده شده است از بدی ها، پس فرمود: اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) تزویج نمی‌نمود او را، کفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روز قیامت.
همچنسن از امام صادق (ع) پرسیدند: چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود:، زیرا فاطمه چنان بود که، چون در محراب می‌ایستاد، نوری از او برای اهل آسمان درخشش می‌کرد، همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.
حضرت فاطمه (س) محبوب‌ترین فرد نزد پیامبر گرامی اسلام (ص) بود. شیخ مفید و شیخ طوسی روایت کرده اند که حضرت رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است هرکه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هرکه او را آزرده کند مرا آزرده است، فاطمه (ع) عزیزترین مردم است نزد من.
شیخ صدوق به سند معتبر روایت کرده است که، چون حضرت رسول (ص) از سفری مراجعت می‌فرمود: اوّل به خانه حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) تشریف می‌بردند و مدتی می‌ماندند و بعد از آن به خانه ن خود می‌رفتند.
شیخ طوسی از عایشه روایت کرده است: ندیدم احدی را که در گفتار و سخن شبیه‌تر باشد از فاطمه به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، چون فاطمه به نزد آن حضرت می‌آمد او را مرحبا می‌گفت و دست‌های او را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند، چون حضرت به خانه فاطمه می‌رفت برمی خاست و استقبال آن حضرت می‌کرد و مرحبا می‌گفت و دست‌های آن حضرت را می‌بوسید.
روزی پیامبر خدا (ص) به او فرمود: چه چیز بهتر است از برای زن؟ فاطمه (س) گفت: آنکه نبیند مردی را و نبیند مردی او را؛ پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید وفرمود: ذُرِّیةً بعضهُا منْ بَعْضٍ»
همچنین روایت کرده از امیرالمؤمنین (علیه السلام) که شخص نابینائی اذن خواست از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) که داخل خانه شود، فاطمه (علیهاالسّلام) خود را از او مستور کرد، پیغمبر خدا (صلی اللّه علیه وآله وسلم) به فاطمه علیهاالسلام فرمود: به چه سبب خود را مستور کردی وحال آنکه این مرد نابینا ترا نمی‌بیند؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی‌بیند من اورا می‌بینم، اگر در پرده نباشم استشمام رایحه می‌نماید. پس حضرت فرمود: شهادت می‌دهم که تو پاره تن من می‌باشی.

ازدواج:
وقتی آن حضرت به سن ازدواج رسید، افراد زیادی از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و بزرگان و سرشناسان مسلمان از ایشان خواستگاری کردند. از جمله این افراد ابوبکر و عمر بودند، لیکن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در جواب آنان فرمود: در مورد فاطمه منتظر فرمان الهی هستم. پس از آن، خویشاوندان "علی (علیه السّلام) " و بنابر نقل دیگری، ابوبکر و عمر از علی (علیه السّلام) خواستند تا حضرت فاطمه (سلام الله علیهم) را از پیامبر خواستگاری کند؛ لذا علی (علیه السّلام) شخصاً به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شرفیاب شد؛ ولی شرم و حیا مانع از سخن گفتن ایشان گردید. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پرسید: اباالحسن چه می‌خواهی؟ و علی (علیه السّلام) همچنان ساکت بود تا پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) سه بار سؤال خود را تکرار نمود. سپس فرمود: گویا فاطمه (سلام الله علیهم) را می‌خواهی؟ علی (علیه السّلام) جواب داد: آری؛ و بنابر نقل دیگری علی (علیه السّلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) عرض کرد، پدر و مادرم فدای تو باد. تو می‌دانی که مرا در کودکی از پدرم "ابوطالب" و مادرم "فاطمه بنت اسد" گرفتی و در سایه تربیت خود پرورش دادی و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربان‌تر بودی و از سرگردانی و شک که پدران من دچار آن بودند، رها نمودی. تو در دنیا و آخرت تنها اندوخته من هستی. اکنون که خداوند مرا به وسیله تو نیرومند ساخته است، می‌خواهم به زندگی خود سامان بدهم و ازدواج کنم. من برای خواستگاری فاطمه آمده ام. آیا قبول می‌کنی؟
با شنیدن این خبر چهره مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از شادمانی برافروخت و به روی علی (علیه السّلام) خندید و فرمود: آیا چیزی داری که مهریه فاطمه قرار دهی؟ عرض کرد: حال من بر شما پوشیده نیست. جز شمشیر و شتر آبکش و زره چیزی ندارم. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: شمشیر را برای جهاد و شتر را برای آب دادن به نخل‌های خرما و بارکشی در سفر می‌خواهی، همان زره را مهر قرار بده؛ و بنابر نقل دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به علی (علیه السّلام) فرمود: پیش از تو کسانی به خواستگاری او آمده اند، اما دخترم نپذیرفته است. سپس به خانه رفت و به دخترش فرمود: علی تو را از من خواستگاری کرده است، تو پیوند و سبقت او در اسلام را می‌دانی و از فضیلت او آگاهی. حضرت زهرا (سلام الله علیهم) بدون آن که صورت خود را برگرداند، خاموش ماند. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، چون آثار خشنودی را در چهره او دید، فرمود: الله اکبر، سکوتها، اقرارها، سکوت او نشانه رضایت اوست.
به هر حال علی (علیه السّلام) مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیهم) را که مبلغ ۴۸۰ درهم بود و به قولی ۴۰۰ درهم و یا همان مهرالسنه یعنی مبلغ ۵۰۰ درهم بود؛ و از طریق فروش زره آن حضرت تامین گردید، به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) داد. آن حضرت یک سوم آن را داد تا به وسیله آن عطر تهیه کنند و بقیه را بدون آن که بشمارد به ابوبکر داد تا با آن لوازم زندگی برای حضرت زهرا (سلام الله علیهم) تهیه کند. در مورد علت این امر پیامبر بار‌ها به "سلمی" فرمود: من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا فاطمه را به علی تزویج نمود.» و نیز در فضیلت علی (علیه السّلام) فرمود: لو لم یخلق علی (علیه السّلام) ما کان لفاطمه کفو؛ اگر علی (علیه السّلام) خلق نمی‌شد، برای فاطمه همسری پیدا نمی‌شد.» و نیز فرمودند: فاطمه جان: خداوند به رضای تو راضی و به خشم تو خشمگین می‌شود؛ و نیز "عایشه" از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) نقل می‌کند که آن حضرت به فاطمه زهرا (سلام الله علیهم) فرمودند:‌ای فاطمه بشارت بر تو باد که همانا خداوند تو را بر همه ن عالم و بر همه ن اهل اسلام برگزیده است. این ازدواج پر برکت طبق نقل مشهور در سال دوم هجرت در مدینه اتفاق افتاد.
زندگی مشترک آن‌ها در سن ۹ سالگی حضرت فاطمه (سلام الله علیهم) و در کمال صفا و محبت آغاز گردید؛ به طوری که علی (علیه السّلام) می‌فرمود: به خدا قسم تا فاطمه (سلام الله علیهم) زنده بود او را به خشم نیاوردم و او نیز کاری نکرد که مرا به خشم آورد »
در آیاتی از قرآن آن حضرت به همراه همسر و دو فرزندش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به عنوان اهل بیت پیامبر اکرم (ص) خوانده شدند و به شدت مورد عنایت پیامبر اسلام (ص) بودند.
آن حضرت را چهار اولاد بوده امام حسن و امام حسین و زینب کبری و زینب صغری که مکنات است به ام کلثوم (سلام اللّه علیها) اجمعین و فرزندی را حامله بوده که او را پیغمبر (صلی اللّه علیه وآله و سلّم) حضرت محسن نامیده بود و بعد از رسول خدا (صلی اللّه علیه وآله وسلم) و قبل از تولد، سقط شد.
زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی‌ها و رنج‌ها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. و، چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند. قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوند‌های اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و . را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید. مطابق با گزارش‌های تاریخی کسانی که درون شعب بوده اند، وضعیت سختی داشتند آن‌ها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.
در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آن‌ها رو به بهبودی می‌رفت حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علی‌ها بیش از پنج سال نداشتند، حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می‌گشت و می‌پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می‌گذاشت. او به سوی دیگران می‌رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می‌گرفت که در این هنگام جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: پروردگارت به شما فرمان می‌دهد که سلام ما را به فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار آسیه» و مریم» دختر عمران» و مادر مسیح» است. پیامبر، فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.
پس از وفات حضرت خدیجه (س) سال‌های مابقی سال‌های حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزار‌ها و اهانت‌ها و تلاش‌های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌پاشیدند، هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به خانه می‌آمد، فاطمه (علی‌ها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می‌کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمود: دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست»
حضرت فاطمه سلام الله علی‌ها سرانجام پس از رحلت پدر بزرگوار (ص)، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به خانه‌اش سخت آزرده و بیمار شد و بر اثر مرارت‌ها و رنج ناشی از آن به شهادت رسید.
بنابر وصیت خویش شبانه و به صورت پنهانی دفن گردید. به طوری که محل قبر شریفش نیز نامعلوم است.
در مورد تاریخ شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چند روایت وجود دارد که بنا بر روایتی ۷۵ روز پس از رحلت پدر گرامیشان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ۱۳ جمادی الاولی (که نظر اهل سنت نیز بر همین تاریخ است) و به روایت مشهورتری ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) مطابق با روز سه شنبه سوم جمادی الثانی در سال یازدهم هجری ـ. در حالی که ۱۸ سال بیشتر از عمر مبارکشان نمی‌گذشت ـ. می‌باشد.
در کشف الغمه» وغیر آن روایت کرده اند که، چون وفات حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نزدیک شد اسماء بنت عمیس را فرمود که آبی بیاور که من وضو بسازم، پس وضو ساخت و به روایتی غسل کرد نیکوترین غسل‌ها و بوی خوش طلبید و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید و پوشید و فرمود که‌ای اسماء جبرئیل در وقت وفات پدرم چهل درهم کافور آورد از بهشت، حضرت آن را سه قسمت کرد یک حصه برای خود گذاشت و یکی از برای من و یکی از برای علی (علیه السلام)، آن کافور را بیاور که مرا به آن حنوط کنند، چون کافور را آورد فرمود که نزدیک سر من بگذار پس پای خود را به قبله کرد و خوابید و جامه بر روی خود کشید و فرمود که‌ای اسماء ساعتی صبر کن بعد از آن مرا بخوان اگر جواب نگویم علی (علیه السلام) را طلب کن، بدان که من به پدر خود ملحق گردیده ام، اسماء ساعتی انتظار کشید بعد از آن، آن حضرت را ندا کرد و صدائی نشنید، پس گفت:‌ای دختر مصطفی‌ای دختر بهترین فرزندان آدم،‌ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است،‌ای دختر آن کسی که درشب معراج به مرتبه قابَ قَوْسَین اَوْ اَدْنی» رسیده است، چون جواب نشنید جامه را از روی مبارکش برداشت دید که مرغ روحش به ریاض جنّات پرواز کرده است پس بر روی آن حضرت افتاد آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت:، چون به خدمت حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) برسی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، در این حال حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تشریف آوردند.
در روایت دیگر است که اسماء گریبان خود را چاک زد و از نزد فاطمه (علیهاالسّلام) بیرون شد، حسنین علیهماالسلام اورا ملاقات کردند فرمودند:‌ای اسماء، مادر ما کجا است؟ اسماء سکوت کرد، آن دوبزرگوار داخل بیت شدند و دیدند که مادرشان خوابیده است، جناب امام حسین (علیه السلام) نزدیک شد و حرکت داد آن حضرت را دید که از دنیا رفته است فَقالَ یا اَخا آجَرَ اللّه فی الْوالِدَة؛ گفت:‌ای برادر، خدا اَجر دهد ترا در مصیبت والده.» پس امام حسن (علیه السلام) خود را روی مادر افکند.

دفن امّ أبیها.
چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند حضرت امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهماالسلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی ازبنی هاشم و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نماز کردند و در همان شب او را دفن کردند. حضرت امیر (علیه السلام) بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن حضرت کدام است. وبه روایتی دیگر، چهل قبر دیگر را آب پاشید که قبر آن مظلومه در میان آن‌ها مشتبه باشد، و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد. این‌ها برای آن بود که عین موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر او نماز نکنند و خیال نبش قبر آن حضرت را به خاطر نگذرانند و به این سبب در موضع قبر آن حضرت اختلاف واقع شده است. بعضی گفته اند که در بقیع است نزدیک قبور ائمه بقیع (علیهماالسّلام) و بعضی گفته اند ما بین قبر حضرت رسالت (صلی اللّه علیه وآله وسلم) و منبر آن حضرت مدفون است؛ زیرا که حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) فرمودند: ما بین قبر من و منبر من باغی است از باغ‌های بهشت و منبر من بر دری است از در‌های بهشت؛ و بعضی گفته اند که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند و این اَصَحّ اقوال است چنانکه روایت صحیحه بر آن دلالت می‌کند.
صاحب منتهی الآمال گوید که من مصائبی که بر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) وارد شده در کتاب مخصوصی ایراد کردم و آن را بَیتُ الاَحْزان فی مَصائِبِ سَیدَةِ النِّسْوان» نامیدم. همچنین در کتاب مفاتیح الجنان» و هدیة اایرین» ثواب زیارت و اختلاف در قبر آن حضرت و کیفیت زیارت آن مظلومه را ذکر کرده ام.

وصایای زهرا
شیخ طوسی و کلینی به سند‌های معتبر از حضرت امام زین العابدین و امام حسین علیهماالسّلام روایت کرده اند که، چون حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بیمار شد وصیت نمود به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که کتمان کند بیماری او را و مردم را بر احوال او مطلع نگرداند و اعلام نکند اَحدی را به مرض او؛ پس حضرت به وصیت اوعمل نموده خود متوجّه بیمارداری او بود و اسماء بنت عمیس آن حضرت را در این امور معاونت می‌کرد و در این مدت احوال او را پنهان می‌داشتند از مردم، چون نزدیک وفات آن حضرت شد وصیت فرمود که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خود متوجه غسل و تکفین او شود و در شب او را دفن نماید و قبرش را هموار کند؛ پس حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خود متوجّه غسل و تکفین و امور او گردید و او را در شب دفن کرد و اثر قبر او را محو نمود و، چون خاک قبر آن حضرت را با دست خود فشاند حزن و اندوه آن حضرت هیجان کرد آب دیده‌های مبارکش بر روی اَنْوَرش جاری شد و رو به قبر حضرت رسالت (صلی اللّه علیه وآله وسلم) گردانید و گفت: اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ.

داستان غم انگیز فدک
پس از آنکه یهود خیبر در مقابل لشکر اسلام از در تسلیم در آمدند، مردم دهکده فدک» که یهودی بودند به نفع آنان، اسلحه خود را بر زمین گذاشته و تن به مصالحه دادند؛ به این صورت که نیمی از دهکده فدک به ملکیت رسول خدا درآمد. از آنجا که مسلمانان در این امر مستقیماً نقشی نداشته و فدک بدون خون ریزی به دست آن‌ها افتاده بود؛ لذا فدک خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گردید؛ و زمانی که آیه: و آت ذی القربی حقه؛ حق خویشاوندان خویش را بپردازید.»
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فدک را به فاطمه (سلام الله علیهم) داد و به او تملیک نمود. پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) حکومت وقت به بهانه اینکه فدک ملک شخصی پیامبر نبوده و نباید در دست فاطمه زهرا (سلام الله علیهم) باشد، آن را از حضرت زهرا (سلام الله علیهم) گرفتند و به استدلال‌های منطقی و شواهد زنده آن حضرت توجهی نکردند. در حالی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در زمان حیات خویش فدک را به ایشان داده بود و مال موروثی به حساب نمی‌آمد. عایشه می‌گوید: فاطمه (سلام الله علیهم) پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از ابوبکر خواست که فدک را به او باز پس دهد، ابوبکر در جواب گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده از ما ارث برده نمی‌شود و آنچه از ایشان بازمانده، صدقه است؛ لذا فاطمه (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز از او خشمگین شد.

تسبیحات حضرت فاطمه
برکاتی که از آن حضرت به ما رسیده از جمله تسبیح معروف آن حضرت (س) است که احادیث در فضیلت آن بسیار است و کافی است آنکه هر که مداومت کند به آن، شقی و بد عاقبت نمی‌شود، و خواندن آن بعد از هر نمازی بهتر است؛ و کیفیت آن ۳۴ مرتبه اللّهُ اَکبَرُ، ۳۳ مرتبه اَلْحمدُللّه و ۳۳ مرتبه سُبْحانَ اللّه است.

درمان سوء ظن و بدگمانی به دیگران


بدگمانى به دیگران سرچشمه گناهان بزرگى چون تجسّس از کار و حال دیگران، غیبت، تهمت، حسادت و کینه‏توزى نسبت به دوستان و اهل ایمان مى‏گردد و لذا خداوند متعال در قرن کریم مى‏فرماید: اى مۆمنان! از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید .

شک و سوء ظن

برای درمان بیماری سوظن چه کار کنیم؟

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :

1- سوء ظن مطرح شده در آیات قرآن به طور کلی در دو محور است :

الف- سوء ظن به وعده های الهی مانند وعده نصرت در جنگ احزاب و مانند ان که ناشی از عدم ایمان به خدا است مانند آیه 6 سوره فتح که می فرماید : وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً

و نیز مردان و ن منافق و مردان و ن مشرک را که به خدا گمان بد مى‏برند مجازات کند، حوادث سویى (که براى مۆمنان انتظار مى‏کشند) تنها بر خودشان نازل مى‏شود، خداوند آنها را غضب کرده، و آنها را از رحمت خود دور ساخته، و جهنم را براى آنها آماده کرده، و چه بد سرانجامى است .

ب- سوء ظن نسبت به افراد و اشخاص و اهل ایمان مانند آیه 12 سوره مبارکه حجرات که می فرماید :

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است،

3- به طور کلی سوء ظن داراى چند قسم است و هر یک حکم خاص خود را دارد:

1- شخصى به مسلمانى سوء ظن دارد و بر مبناى این سوء ظن ترتیب اثر مى‏دهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود آشکار مى‏کند. این قسم از سوء ظن قطعا حرام است و مورد اتفاق فقها است.

2- سوء ظن این گونه باشد که نسبت به مسلمانى، گمان بدى به ذهن انسان خطور کند (بدون اختیار و ناخودآگاه) و خود شخص از این حالت ناراحت بوده و ابدا این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد؛ بلکه در صدد رفع آن برآید. این قسم از سوءظن قطعا حرام نیست؛ چون چنین حالت و خطورى براى ذهن غیراختیارى است و نهى کردن از امر غیراختیارى قبیح است (المیزان، ذیل آیه 12، سوره حجرات)

3- انسان نسبت به مسلمانى گمان بدى ببرد و به این امر عقیده داشته باشد. هم‏چنین بدون یقین حکم به بدى او کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلبا از او متنفّر باشد. این قسم از سوء ظن مورد بحث است؛ برخى مثل شهید ثانى و مرحوم مجلسى(ره) این قسم را حرام مى‏دانند و سوء ظن را به همین قسم معنا مى‏کنند ، (مرآه العقول، ج 11، ص 16). به نظر ما این قول قوى و محققانه است؛ چرا که سوء ظن اگر از مرحله عقیده فراتر رود و در گفتار ظاهر شود، غیبت یا تهمت بوده و این گناه جداگانه‏اى غیر از سوء ظن خواهد بود و اگر در رفتار ظاهر شود، ایذاء مسلمان بوده و گناه دیگرى محسوب خواهد شد. سوء ظن نسبت به دیگران موجب وارد شدن ضررهای فراوان معنوی و حتی مادی به انسان می گردد: حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: »مراقب باش که سوء ظن بر تو غلبه پیدا نکند به درستی که بدگمانی هیچ رفاقتی را بین تو و دوستت باقی نمی گذارد (بحارالانوار ج 77 ص 207)

پیشوایان دینی و امامان (علیهم السلام ) از ما خواسته اند که کارهای برادران مسلمان خود را بر بهترین شکل حمل نماییم و حتی اگر حمل بر صحت و درستی آن مشکل است تلاش کنیم تا وجه خوبی برایش پیدا کرده واز هرگونه بدگمانی تا قبل از مرحله علم بپرهیزیم

در اسلام شدیداً از ترتیب اثر دادن به گمان های بیهوده و بی اساس منع گشته و از انسان ها خواسته شده تا زمانی که به مسأله ای یقین و علم پیدا نکرده اند درباره آن قضاوت نکنیدچرا که عمل به ظن أ و گمان رابطه بین آدمیان را دچار تشویش و سستی کرده و اعتماد را در جامعه از بین می برد.

حضرت علی (ععلیه السلام) فرمود: گمان بد کارها را فاسد کرده و انسان را بر کارهای زشت وامی دارد»(غررالحکم  حرف سین  لفظ سوء»). حتی در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وارد شده است : کسی که به برادر خود سوء ظن داشته باشد به تحقیق به خداوند بدی نموده است  زیرا خداوند فرموده : از بسیاری از گمان های بی اساس دوری کنید»(میزان الحکمه  ج 5 ص 625)

پس به مجرد این که کلام و یا عملی را از دوست خویش مشاهده کردیم  نباید آن را بر بدی و سوء قصد وی حمل نماییم . هم چنین نباید دیگران را بدون دلیل و مدرک  متهم به کارهای زشت کنیم و. .

پیشوایان دینی و امامان (علیهم السلام ) از ما خواسته اند که کارهای برادران مسلمان خود را بر بهترین شکل حمل نماییم و حتی اگر حمل بر صحت و درستی آن مشکل است تلاش کنیم تا وجه خوبی برایش پیدا کرده واز هرگونه بدگمانی تا قبل از مرحله علم بپرهیزیم (بحارالانوار ج 75 ص 196) در غیر این صورت همیشه انسان از دیگران و گفتار و کردار آنان وحشت داشته و چنین خواهد پنداشت که هر عملی که انجام می دهند علیه او صادر گردیده است .

سوء ظن

آثار بدگمانی به دیگران:

سوء ظن و بدگمانى آثار فردى و اجتماعى و معنوى زیانبارى به دنبال دارد و به همین دلیل در دین مقدس اسلام، به آن توجه ویژه‏اى شده و اهل ایمان را سخت از آن برحذر داشته‏اند. بدگمانى به دیگران سرچشمه گناهان بزرگى چون تجسّس از کار و حال دیگران، غیبت، تهمت، حسادت و کینه‏توزى نسبت به دوستان و اهل ایمان مى‏گردد و لذا خداوند متعال در قرآن کریم مى‏فرماید: اى مۆمنان! از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید. به راستى که برخى از گمان‏ها، گناه مى‏باشد و نیز تجسس و غیبت نکنید، آیا کسى از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»(حجرات، آیه‏ى 12)

البته در ابتدا ممکن است سوءظن بى‏اختیار حاصل شود و اگر در این مرحله باقى بماند و به مرحله عمل کشیده نشود حرمتى ندارد و زیان آن محدود مى‏باشد، ولى اگر به آن ترتیب اثر داده شود، گناه و حرام مى‏باشد و ترتیب اثر دادن به آن در دو مرحله مى‏باشد:

1ـ مرحله قلبى: یعنى در درون خود این گمان بدش را تصدیق کند و آن را در درون انکار و نفى ننماید و احتمال اشتباه ندهد. علماى اخلاق این مرحله را غیبت قلبى مى‏نامند و آن را حرام دانسته‏اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این باره فرموده است: به هر کس بدگمان شوى، آن را تصدیق و باور مکن(نقطه‏هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة‏الله مهدوى کنى، ص 165)

2ـ مرحله عملى: یعنى بیان این گمان بد براى دیگران و یا اتهام وارد نمودن به کسى به صرف این احتمال و غیبت کردن از او بر این اساس. در روایتى از پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه وآله) مى‏خوانیم: خداوند، خون و مال و آبروى مسلمان را محترم شمرده و بدگمانى به او را حرام نموده است(نقطه‏هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة‏الله مهدوى کنى، ص 168)

 

اما راه های مبارزه :

الف ) مطالعه آیات واخباری که در مذمت سوء ظن آمده است .

برای این منظور به کتاب های اخلاقی از قبیل : 1- نقطه های آغاز در اخلاق عملی مهدوی کنی 2- معراج السعاده مرحوم نراقی 3- اخلاق اسلامی  ترجمه جامع السعادات مرحوم نراقی

توجه به مضرات بدبینی از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنیت مردم، پراکندهشدن دستان و آشنایان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشکل روحی و روانی

ب ) هرگاه به کسی سوء ظن پیدا کردید در عمل هیچ تأثیر و نقشی به آن ندهید بلکه سعی کنید با فرد مورد سوء ظن رفتاری آمیخته با حسن ظن داشته باشید. در این صورت این خوی ناپسند ضعیف شده و از بین خواهد رفت .

ج ) هرگاه که مورد حمله سوء ظن واقع شدید به خدا پناه ببرید و با استعاذه و استغفار از او مدد بطلبید. شناخت بیماری خود نیمی از درمان است . اگر کسی این صفت ناپسند را شناخت و معنای آن را دانست در صدد معالجه آن برخواهد آمد و در این راه  توفیق خواهد یافت .

 

چند راهکار دیگر:

1- بی اعتنایی به گمان های بدی که به ذهن می آید.

2- توجه به فواید خوش بینی : سلامت و نشاط بدنی و روحی ، جلب محبت ودوستی، زندگی شادتر وکاهش غم واندوه.

3- توجه به مضرات بدبینی از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنیت مردم، پراکنده شدن دستان و آشنایان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشکل روحی و روانی.

4- استفاده از خود گویی های مثبت مثل: من خوش بین هستم، مردم دوست داشتنی اند.

5- جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه ی مورد سوظن وبه تعویق انداختن تصمیم وقضاوت در مورد دیگران

و اما در مورد دعا برای مقابله با سوء ظن باید عرض نمایم که چون سوء ظن منفی از وسوسه های شیطان است، دعای زیر می تواند در هنگامی که ظنون بد بذهن خطور می‌کند برای رهایی از آنها بسیار مفید و کار ساز باشد بدین طریق که شما یک کشی به دور مچ دستتان بیندازید و هنگامی که ظن بدی به ذهنتان هجوم آورد، آن کش را گرفته و رها سازید بطوری در مچتان سوزشی احساس نمایید و انگاه این دعا را با توجه به معنای عمیق ان با خود بارها و بارها زمزمه نمایید آمَنتُ بالله و بِرسُلِهِ مُخلِصاً لَهُ الدین و لا حول و لا قوتَ الا بالله العلی العظیم و اللهم صل علی محمد و آل محمد»


به مناسبت شهادت کریمه اهل بیت (س):

حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادرش عزم سفر می‌کند و به قصد خراسان به راه می‌افتد، اما دست تقدیر تدبیر دیگری اندیشیده است به ساوه که می‌رسد.

  ۱۷ ساله است که برادرش امام رضا (ع) به اجبار از مدینه به مرو برده می‌شود و مأموران با عنوان ولایتعهدی او را به پایتخت خود احضار می‌کند، در این هنگام سال ۲۰۰ هجری است، وداع دردمندانه و پرسوزی که حضرت رضا (ع) هنگام ترک مدینه به سوی مرو انجام می‌دهد، همه را به گریه می‌اندازد، همه می‌دانند که حضرت را پس از این سفر بی‌بازگشت نخواهند دید.

از این رو یک سال نمی‌گذرد که حضرت معصومه (س) همراه تعدای از برادران خویش به شوق دیدار برادرش عزم سفر می‌کند و به قصد خراسان به راه می‌افتد، اما دست تقدیر تدبیر دیگری اندیشیده است به ساوه که می‌رسد، بیمار می‌شود، در برخی نقل‌ها آمده است که میان همراهان آن حضرت و مأموران حکومتی که مخالف اهل بیت (ع) بودند، درگیری می‌شود و بعضی از همراهان کشته می‌شوند.

در ساوه می‌پرسند که فاصله تا قم چقدر است که می‌گویند: ۱۰ فرسخ، می‌خواهد که او را به قم برسانند، چرا که شیعیان قم هواداران اهل بیت (ع) هستند و اشعریان به این خاندان احترام می‌گذارند و او از پدرش موسی بن جعفر (ع) شنیده است که قم مرکز شیعیان ما است.


بیشتربخوانید: گذری بر زندگی حضرت معصومه(س) به مناسبت سالروز وفاتشان + فیلم


وقتی به قم می‌رسد عده‌ای از بزرگان و چهره‌های معتبر قمی به استقبال او می‌شتابند، موسی بن خزرج اشعری در پیشاپیش استقبال‌کنندگان است، پیش‌می‌رود و زمام ناقه دختر موسی بن جعفر (ع) را می‌گیرد و او را به طرف خانه خود می‌برد، موسی بن خزرج افتخار آن را دارد که تنها ۱۷ روز از دختر امام پذیرایی کند.

حال این بانو وخیم‌تر می‌شود و در روز ۱۰ ربیع‌الثانی ۲۰۱ هجری چشم از جهان بسته به خانه ابدی آخرت کوچ می‌کند، به دستور موسی بن خزرج او را غسل می‌دهند و کفن می‌کنند و برای خاکسپاری به قطعه زمینی بابلان که متعلق به موسی است، منتقل می‌کنند.

سردابی را حفر کرده‌اند که پیکر این بی‌بی را در آنجا دفن کنند، بر سر اینکه چه کسی بدن مطهر حضرت معصومه را برداشته و وارد قبر کند، میان خاندان و بستگان موسی بن خزرج اختلاف می‌شود، در نهایت تصمیم می‌گیرند که خادم پیر و با ایمان و صالحی که دارند، بدن او را در قبر بگذارند، ولی در همین لحظه چشمشان به دو تک سوار نقابداری می‌خورد که سوی ریگزار به شتاب می‌آیند، چون آن دو سواره به جنازه نزدیک می‌شوند، فرود آمده بر او نماز می‌خوانند و وارد سرداب شده و جنازه را وارد آنجا می‌کنند و به خاک می‌سپارند، سپس بیرون می‌آیند و بی‌آنکه حتی یک کلمه با کسی سخن بگویند می‌روند و کسی نمی‌شناسد که این دو سوار ناشناس کیستند؟

چگونگی وفات حضرت معصومه (س)

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان در این رابطه می‌گوید: به خاطر علاقه شدید است که یا بن رسول الله! خواهرتان حضرت معصومه (س) به شما داشتند از مدینه حرکت کردند، آمدند، وارد ایران شدند، راه دور، بیابان‌ها، کویرها، جاده‌ها خواهر شما را از پا درآورد، رسید ساوه، بیمار شد، خانم‌های ساوه به او گفتند اگر وصیتی دارید، حاضریم عمل کنیم، فرمود: مرا به قم برسانید، وارد قم که شد، چند روزی بیشتر زنده نماند و از دنیا رفت. یا بن رسول الله! خواهر شما را درد فراق این طور در مضیقه قرار داد که نرسیده به مرز و شما را ندیده از دنیا رفت، این خواهر شما بود، فقط درد فراق چشید، آن هم فراق یک نفر، اما یا بن رسول الله عمه‌تان زینب (س) چه کردند با این مصائب سنگینی که برایشان پیش آمد؟!


آخرین جستجو ها

Ellis's style دخترونه بوشهر تکنولوژی تحکیم اعتقادات و فرقه شناسی نوین Emily's life benznatotic Robyn's info tnambullomend مطالب اینترنتی قرن 21